«خاتمی با هشت سال دین ستیزی و فرهنگ سوزی اصلاح طلبانه ، و گردآوری عناصر پلید دگراندیش یعنی همان منافقان و مرتدان و ملحدین امروزه سردمداری بنیاد باران را دارد». «غارتگری بیت المال و انباشت ثروت بی کران خاندان هاشمی را حتی میتوان از فرزندان تازه به زبان آمده این مملکت شنید» . خوانندگان عزیز تعجب نکنید! اینها نوشتههای اشخاصی است که به معاد اعتقادی راسخ داشتند!
ترور شخصیّت یکی از تاکتیکهای مؤثر جنگ روانی بوده و بهتر از ترور فیزیکی در صفحهی تاریخ عمل نموده است. بنابراین میتوان آن را یک استراتژی راهبردی مناسب در جهت حذف اشخاص موّجه و کارآمد از صفحهی سیاست دانست.
()
آنچه که ما امروز شاهد آن هستیم در قلم و بیان نوعی از زیر پا نهادن مبانی اخلاق سیاسی و حکومتی است. که نویسندگان و گویندگان خود ادعای دفاع از اصول اخلاق اسلامی، روحیهی آزاد منشی، پیروی از اندیشههای حضرت امام(ره) و فرامین مقام رهبری را دارند ، و جالب آن است که این دو گانهگوییهای پارادوکس گونهی آنها در سخنان و نوشتههای ایشان کاملاً مشخص است.
«هاشمی رفسنجانی ، سردمدار معرکهی دیکتاتوری ، حزب گرایی ، خویشاوند سالاری، رانت خواری ، تحریفگری در مبانی قرآنی ، حریم شکنی اصول و ارزشهای انقلاب ، دروغ پردازی تاریخی تا مرز نسبت دادن مطالب واهی به حضرت امام سلام الله علیه » و «خودکامگی و مردم ستیزی» بوده و هست.
«هاشمی و دخترش فائزه، معرکه گردان حریم شکنی در احکام شریعت بودند، پدر و دختری همراه و همگام در تعرّض به شریعت، پدر در خطبههای نمازجمعه به جرح و تعدیل احکام الهی میپرداخت و دختر، مجری عملی آن میشد، این جنگ جمل به پا شده علیه «شریعت» ... »
«غارتگری بیت المال و انباشت ثروت بی کران خاندان هاشمی را حتی میتوان از فرزندان تازه به زبان آمده این مملکت شنید»
«هاشمی پس از شکست مفتضحانه و اخراج از سوی مردم دینمدار و انقلابی در انتخابات نهم، عنان از کف داده است. «ولایت فقیه را مطرود» میخواند، با «ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام» درگیر میشود، «قرآن جدید، نازل میکند و در آن «حق الهی حکومت» را به مردم وا میگذارد و آیات جهاد و شهادت و مبارزه با فتنه را حذف مینماید، و این یعنی یک «فتنهگری کامل و بدعتگزارانهی آخر الزمانی» و نمونههایی از رذالتهای سیاسی».
«خاتمی با هشت سال دین ستیزی و فرهنگ سوزی اصلاح طلبانه ، و گردآوری عناصر پلید دگراندیش و کژاندیش یعنی همان منافقان و مرتدان و ملحدین امروزه سر دمداری بنیاد باران را دارد. درست است که مافیای قدرت و ثروت با حلقههای درهم تنیده ثروت ملی را به یغما بردهاند و امروز نیز نمونهای چون شاه ـ کار محسن هاشمی کمک رسان خاتمی است. امّا دورهگردیهای او به آمریکا و انگلیس و ... که جز گردن کج کردن ظاهراً برای گرفتن یک «شال قرمز» نیست وتعظیم و تکریمی برای قربانی کردن اسلام ناب در زیر پای جنایتکاران دمکرات و حقوق بشری است، هزینههای سرسام آوری دارد».
«عکسهای خاتمی در دوران ریاست جمهوری باخبرنگاران زن در مبتذلترین پوششها و دو فیلم منتشر شدهی اخیرش در فشار بازوی دختر جوان در ایران و دست دادن خاتمی با زنان در ایتالیا اگر رذیلت کامل نیست چه معنایی دارد»3..
خوانندگان عزیز تعجب نکنید! اینها نوشتههای اشخاصی است که به معاد و صراط اعتقادی راسخ داشتند! و جالب این است که بدانید تمامی این مطالب مندرج در یک مقاله بوده است که در تاریخ 22/3/86 یعنی همین دو ماه پیش نگاشته شده است. و از این الفاظ و تعابیر نسبت به دلسوزان انقلاب و یاران راستین امام و رهبری در مقالههای این اشخاص بسیار زیاد است.
بنابراین فکر میکنم این حق را داشته باشم که پرسشهایی را از این اشخاص محترم! داشته باشم.